ئاژانسی کوردپا: هاووڵاتییەکی کوردی خەڵکی شاری سنە، لە لایەن هێزە ئیتلاعاتییەکانی ئەو شارەوە، دەسبەسە

بەپێی ڕاپۆرتی گەیشتوو بە ئاژانسی هەواڵدەریی کوردپا، ڕۆژی چوارشەممە، ٣٠ی گەلاوێژ، هاووڵاتییەکی کورد بە ناوی "موحسێن سەعیدپوور"، خەڵکی شاری سنە، لە لایەن هێزە ئیتلاعاتییەکانەوە دەسبەسەر و بۆ شوێنێکی نادیار ڕاگوێزرا.

هێزە ئیتلاعاتییەکان، بەبێ بەڵگەی یاسایی هێرشیان کردووەتە سەر ماڵی ئەو هاووڵاتییە کوردە و پاش پشکنینی ماڵەکەی دەستیان بە سەر کۆمپیۆتر و هەندێک کەرەستەی کەسیی ناوبراودا گرتووە.

ڕێکخراوی ئیتلاعاتی سپای پاسداران لە شاری سنە، ئەم هاووڵاتییە کوردەیان دەسبەسەر کردووە.

هەتا ئێستا لە هۆکاری دەسبەسەرکردنی ئەم هاووڵاتییە کوردە، هیچ زانیارییەک لەبەر دەستدا نییە.

لە لایەکی دیکەوە، هەمان ڕۆژ، هاووڵاتییەکی دیکەی کورد بە ناوی "عەلی قادری" کوڕی "عوسمان"، خەڵکی شاری بۆکان، لە بلواری "سەعادەت ئاوا"ی شاری تاران، لە لایەن هێزە ئیتلاعاتییەکانەوە، دەسبەسەر و بۆ شوێنێکی نادیار ڕاگوێزرا.

ئەم هاووڵاتییە کوردە، مانگی خاکەلێوەی ساڵی ٩٧، بە تۆمەتی "هاوکاری لەگەڵ یەکێک لە حیزبە کوردییەکانی دژبەری حکوومەتی ئێران"، بانگهێشتی ئیدارەی ئیتلاعاتی شاری بۆکان و لێپرسینەوەی لەگەڵ کرابوو.

بازداشت یک کارگر کُرد در دیواندره

 بازداشت یک کارگر کُرد در دیواندره
طی روزهای گذشته، یک کارگر نانوایی به نام صدیق سیفی توسط نیروهای امنیتی در شهر دیواندره بازداشت و به مکانی نامعلوم منتقل شده است.

بنا به اطلاع شبکه حقوق بشر کردستان، ساعت ۵ بامداد روز پنج شنبه، ۱۷ مردادماه، نیروهای امنیتی با مراجعه به نانوایی محل کار این کارگر کُرد در شهر دیواندره، وی را بازداشت و به مکانی نامعلوم منتقل کرده‌اند.

گقته می‌شود پس از بازداشت این شهروند کُرد، منزل وی توسط نیروهای امنیتی مورد تقتیش قرار گرفته است. با گذشت ده روز از بازداشت این شهروند کُرد تاکنون اطلاعی از سرنوشت و وضعیت وی به دست نیامده است.

گزارشگر حقوق بشر سازمان ملل در امور ایران: ٥٠ درصد زندانیان سیاسی ایران کُرد هستند

 گزارشگر حقوق بشر سازمان ملل در امور ایران: ٥٠ درصد زندانیان سیاسی ایران کُرد هستند. 

جاوید رحمان گزارشگر ویژه حقوق بشری سازمان ملل متحد در امور ایران در گزارش اخیر خود درباره شرایط حقوق بشری در ایران اعلام کرد کە ٥٠ درصد از زندانیان سیاسی ایران را فعالان سیاسی و مدنی کُرد تشکیل می دهند. 

جاوید رحمان گفت: تقریبا حدود نیمی از مجموع زندانیان سیاسی ایران کُرد هستند.

 گزارشگر ویژه سازمان ملل از استفاده از نیروی بیش از حد و کشتارهای غیرقانونی علیه حمل کنندگان کالا بین مرزی مناطق کُردستان، کرمانشاه، سیستان و بلوچستان، و آذربایجان غربی ابراز نگرانی کرده است.

بی خبری از سرنوشت سه شهروند بازداشتی کرد ارومیه


با گذشت بیش از یک ماه از بازداشت سه شهروند کُرد به نام‌های «صابر کمانی»، «کامران کمانی« و «کیوان مکرمی» از اهالی روستای «انبه» بخش «ترگه‌ور» در شهرستان ارومیه، هیچ اطلاعی از سرنوشت و وضعیت آنها در دست نیست.

یک منبع آگاه در روستای انبه در گفت‌وگو با شبکه حقوق بشر کردستان گفت: «روز ۱۷ تیر ماه، تعداد زیادی از ماموران مسلح با لباس‌های شخصی همراه چند اتومبیل متعلق به سپاه پاسداران ارومیه به این روستا آمدند و صابر و کامران و کیوان که هر سه کشاورز هستند را بازداشت کردند و با خود بردند.»
با وجود پیگیری‌های خانواده‌ بازداشت شدگان طی ۳۵ روز گذشته، تاکنون مراجع قضایی و سازمان اطلاعات سپاه پاسداران هیچ توضیحی در خصوص علت بازداشت و محل نگهداری این افراد نداده‌اند.
گفتنی است صابر کمانی و کیوان مکرمی پیش‌تر در سال‌‌های ۱۳۹۵ و ۱۳۹۶ به اتهام همکاری با حزب حیات آزاد کردستان (پژاک) بازداشت و زندانی شده بودند.
بنا به آمار گردآوری شده از سوی شبکه حقوق بشر کردستان، بیش از بیست شهروند کُرد اهل روستاهای اطراف ماکو، چالدران و ارومیه طی سه ماه گذشته توسط سازمان اطلاعات سپاه پاسداران بازداشت شده‌اند.

دوختن لب و اعتصاب غذای کامران درویشی زندانی سیاسی کرد در زندان ارومیه


کامران درویشی، زندانی سیاسی کُرد که از اردیبهشت ماه ۱۳۹۵ در زندان مرکزی ارومیه به سر می‌برد با دوختن لب‌های خود دست به اعتصاب غذا زده است. این زندانی سیاسی که در چهارمین سال حبس از محکومیت پنج ساله خود قرار دارد با توجه به صدور گواهی پزشکی قانونی مبنی بر عدم توانایی تحمل حبس از سوی وی، خواستار آزادی فوری خود شده است.
یک منبع مطلع به پرونده این زندانی سیاسی ضمن تایید خبر اعتصاب غذای وی به شبکه حقوق بشر کردستان گفت:« کامران درویشی از روز سه شنبه،۲۲ مردادماه با تحویل نامه اعتصاب خود به مسئولین زندان رسما اعلام اعتصاب غذا کرده است. وی روز چهارشنبه با دوختن لب‌های خود دست به اعتصاب خشک زده است.»
به گفته این منبع، «با توجه به سابقه بیماری این زندانی سیاسی، پزشکی قانونی تایید کرده است که وی توانایی تحمل حبس را ندارد اما تاکنون مسئولین زندان در خصوص درخواست آزادی وی توجهی نکرده‌اند.»
گفتنی است هم‌اکنون چهار زندانی سیاسی و عقیدتی دیگر در بند زندانیان سیاسی نیز از اول مردادماه در اعتصاب غذا به سر می‌برند.

عفو بين الملل با اشاره به شکنجه آرش صادقی و ابتلای او به سرطان، خواهان آزادی او از زندان شد

 عفو بين الملل با اشاره به شکنجه آرش صادقی و ابتلای او به سرطان، خواهان آزادی او از زندان شد

صدای آمریکا- سازمان عفو بين الملل با انتشار یک فراخوان، خواهان آزادی بدون قید و شرط «آرش صادقی» زندانی سیاسی از زندان شد. این نهاد بین المللی می‌گوید آرش صادقی یک زندانی عقیدتی است که منحصرا به دلیل استفاده مسالمت آمیز از حقوق خود برای برخورداری از آزادی بیان و آزادی اجتماع و تشکل به زندان افتاده است.

سازمان عفو بين الملل روز سه‌شنبه ۲۲ مرداد، ضمن نگرانی از وضعیت سلامت آرش صادقی با انتشار یک فراخوان از مردم و فعالان حقوق بشر سراسر دنیا خواست که با نوشتن نامه‌ای به وزیر بهداشت ایران به زبان و قلم خود و با الهام گرفتن از این فراخوان نسبت به وضعیت سلامت این زندانی سیاسی واکنش نشان دهند و خواهان آزادی بدون قید و شرط او از زندان شوند.

در متن این فراخوان با اشاره به در خطر بودن جان این زندانی سیاسی آمده است که آرش صادقی زندانی عقیدتی و مدافع حقوق بشر، به شدت بیمار است و با محروم شدن عامدانه و هدفمندانه از معالجات مربوط به سرطان، که درد و رنج فراوان او را موجب شده، تحت شکنجه قرار دارد.

بازداشت یک بریتانیایی ایرانی‌تبار دیگر

بازداشت یک بریتانیایی ایرانی‌تبار دیگر 

کامیل احمدی، نویسنده و پژوهشگر علوم اجتماعی توسط نیروهای امنیتی در ایران بازداشت شد.

«شفق رحمانی» همسر کامیل احمدی روز سه‌شنبه ۲۲ مردادماه در صفحه شخصی اینستاگرام خود، از بازداشت این پژوهشگر داد و نوشت:«همسرم، کامیل احمدی، از روز یکشنبه بازداشت شده است. در پیگیری‌های امروزمان مشخص شد شعبه یک دادسرای امنیت اوین قرار بازداشت یک ماهه کامیل را صادر کرده است. هیچ اطلاعی بابت دلیل بازداشت و اتهام کامیل به ما داده نشده است.»

آقای احمدی به دلیل پژوهش‌ها و فعالیت‌هايش در حوزه آسیب‌های اجتماعی با تاکید بر «جنسيت»، «کودکان» و «اقلیت‌ها» برنده جایزه‌ جایزه ادبيات و علوم انسانى بنياد جهانى صلح در دانشگاه جرج واشنگتن شده است.

جشن تولد پاى چوبه دار؛ روايتى از بازداشت تا اعدام سيروان نژاوى


 جشن تولد پاى چوبه دار؛ روايتى از بازداشت تا اعدام سيروان نژاوى
امروز ۱۸ مرداد ماه ۱۳۹۸ چهارمین سالگرد اعدام سیروان نژاوی، زندانی سیاسی کُرد در زندان مرکزی تبریز است. شبکه‌ حقوق بشر کردستان به همین مناسبت شرحی از سرگذشت وی از زمان بازداشت تا خاکسپاری در یکی از روستاهای سردشت را منتشر می‌کند.

«سیروان نژاوی» متولد ۱۸ مرداد ۱۳۶۵، شهروند کُرد اهل سردشت و ساکن شهر کرج بود. وی در تاریخ ۱۴ تیرماه ۱۳۹۰ در حالی که مدت کوتاهی از مراسم نامزدی‌اش می‌گذشت، توسط نیروهای امنیتی وابسته به اداره‌ اطلاعات در کرج بازداشت و مستقیما به بازداشتگاه وزارت اطلاعات در ارومیه منتقل شد.
بعد از دو روز یکی از دوستان وی نیز به نام «ابراهیم عیسی‌پور» در سردشت بازداشت شد. هر دو نفر به مدت یک ماه و نیم در سلول های انفرادی تحت فشار نگهداری شدند و به اتهام همکاری با حزب حیات آزاد کردستان (پژاک) مورد بازجویی قرار گرفتند. بازجویان در نهایت موفق شدند زیر فشار شکنجه های شدید جسمی و روانی، آنها را مجبور به اعتراف علیه خود کنند. این اعترافات اجباری چند ماه بعد از شبکه تلویزیونی پرس تی وی پخش شدند.


این دو شهروند بازداشتی پس از اتمام بازجویی ها و انجام اعترافات اجباری به زندان مهاباد منتقل و در تاریخ ۲۳ فروردین ۱۳۹۱ بدون حضور وکیل تعیینی در شعبه یک دادگاه انقلاب اسلامی مهاباد به ریاست قاضی «جوادی‌کیا» به اتهام «محاربه» از طریق همکاری با پژاک محاکمه و به «اعدام» محکوم شدند. همزمان با صدور این حکم در تاریخ ۱۲ اردیبهشت ۱۳۹۲ هر دوی این افراد به زندان مرکزی ارومیه انتقال یافتند. بعد از مدتی احکام اعدام هم در دادگاه تجدیدنظر و پس از آن در دیوان عالی کشور تایید شدند.

سیروان نژاوی و ابراهیم عیسی‌پور در زندان ارومیه به صورت مستمر از سوی دفتر ویژه‌ اداره‌ اطلاعات مستقر در زندان تحت فشار بودند و بارها در مورد اجرای حکم اعدام تهدید شدند. آبان ماه ۱۳۹۳ این دو زندانی همراه ۲۸ زندانی سیاسی و عقیدتی دیگر در اعتراض به فشارهای دفتر ویژه اداره اطلاعات و همچنین شرایط دشوار نگهداری بدون تفکیک جرایم در زندان دست به اعتصاب غذای ۳۳ روزه زدند. به دنبال این اعتصاب غذای جمعی در تاریخ ۲۹ بهمن ۱۳۹۳ سیروان و ابراهیم همراه چهار زندانی دیگر به نام های یونس آقایان، سامان نسیم، علی افشاری و حبیب افشاری از بند ۱۲ به مکانی نامعلوم منتقل شدند.

بعدها مشخص شد هر ۶ زندانی ابتدا از بندهای خود به بخش اعزام زندان مرکزی ارومیه منتقل شده و در آنجا توسط دو اتومبیل مخصوص نقل و انتقال زندانی ها در محفظه‌ایی قفس گونه به یک ساختمان مخفی در شهر ارومیه انتقال یافته‌اند. پس از نگهداری موقت این زندانیان به صورت گروه‌های دو نفره جدا از هم در این ساختمان، علی و حبیب افشاری به زندان قزوین، سامان نسیم و یونس آقایان به زندان زنجان و سیروان نژاوی و ابراهیم عیسی‌پور به زندان مرکزی تبریز منتقل شدند.


این دو زندانی سیاسی بعد از انتقال به زندان مرکزی تبریز به دستور اداره اطلاعات با دستبند و پابند به بند ویژه‌ زندان مشهور به بند مجازات انتقال یافتند و از حق ملاقات و تماس با خانواده محروم بودند. آنها در اعتراض به این محدودیت ها و محرومیت ها مجددا به مدت ۱۱ روز اقدام به اعتصاب غذا کردند. نهایتا بعد از حدود ۷۰ روز نگهداری در شرایط سخت سلول بند ویژه که حتی حق استحمام نیز نداشتند، در حال که هر دوی این افراد به دلیل تغذیه نامناسب دچار کاهش وزن شدید شده بودند در تاریخ ۹ اردیبهشت ماه ۱۳۹۴ سیروان به بند ۹ و ابراهیم به بند متادون منتقل شدند. هر دو این بندها از کثیف‌ترین بندهای این زندان بودند.

اواخر خرداد ماه همان سال ابراهیم عیسی‌پور از زندان مرکزی تبریز به زندان مرکزی ارومیه بازگرداننده شد ولی سیروان نژاوی همچنان در بند ۹ زندان مرکزی تبریز باقی ماند. وی طی این مدت شدیدا تحت فشار بود و از هرگونه ارتباط و توضیح وضعیت خود به دیگر زندانیان منع شده بود.

روز شنبه ۱۷ مرداد ماه ماموران زندان بدون هر گونه اعلام قبلی سیروان را بند به قرنطینه‌ زندان تبریز منتقل کردند و شامگاه روز یکشنبه ۱۸ مرداد ماه دقیقا همزمان با روز تولدش در سن ۲۹ سالگی، حکم اعدام وی بدون اطلاع خانواده و وکیل و حتی حق انجام آخرین ملاقات در محوطه‌ این زندان اجرا شد.

یک منبع آگاه پیش‌تر در خصوص شیوه‌ اعدام سیروان نژاوی به شبکه‌ حقوق بشر کردستان گفته بود :« روز ۱۸ مرداد ماه چند تن از ماموران وزارت اطلاعات از تهران به همراه چند نفر از مسئولین اداره اطلاعات ارومیه به زندان تبریز رفته بودند. از ساعت ۶ الی ۱۰ صبح آن روز زندان به طور کامل تحت کنترل امنیتی قرار داشت. نیروهای امنیتی حتی اجازه آمد و رفت به مأمورین و زندانبانان را تا اجرای حکم سیروان نژاوی ندادند.»

این منبع از طریق همبندی‌های سیروان به جزئیاتی از شب اجرای حکم دست یافته بود: « حکم در محل اجرای اعدام‌های دیگر صورت نگرفت، بلکه در محل ویژه‌ایی که به “حصار کارگاه” معروف است، اجرا شد. گفته می‌شود وقتی سیروان را پای چوبه دار بردند، اجازه نداده تا ماموران طناب اعدام را به گردن وی بیاندازند. او با روحیه‌ بالا پای چوبه دار رفته و طناب را به گردن خود آویخته و شعار سر داده بود.»

بعد از ظهر همان روز مسئولان زندان طی تماس تلفنی، اجرای حکم اعدام سیروان نژاوی را به خانواده‌اش اطلاع می‌دهند و از آنها می‌خواهند جهت تحویل جسد به زندان تبریز مراجعه کنند. خانواده‌ سیروان از سردشت و مهاباد راهی تبریز می‌شوند و جسد سیروان که به سردخانه گورستان شهر منتقل شده بود را تحویل می‌گیرند و به سمت سردشت حرکت می‌کنند.

در را بازگشت، نرسیده به پاسگاه ایست بازرسی «ربط» از توابع شهرستان سردشت، ماموران اداره‌ اطلاعات مسیر اتومبیل خانواده را مسدود کرده و با تهدید و توسل به زور جسد را از خانواده می‌گیرند و به سردخانه بیمارستان سردشت منتقل می‌کنند. ماموران امنیتی به خانواده سیروان اعلام کرده بودند که مسئولان زندان تبریز به اشتباه جسد را به آنها تحویل داده‌اند و سیروان باید در همان تبریز دفن می‌شد.

در نهایت با تجمع خانواده، بستگان و آشنایان در مقابل بیمارستان، ماموران امنیتی با گرفتن تعهد از خانواده سیروان مبنی بر عدم برگزاری هرگونه مراسم بزرگداشت در مسجد و به شرط برگزاری خیلی محدود مراسم ختم در منزل خانوادگی، با تحویل جسد به خانواده موافقت می‌کنند. ابتدا قرار بود که سیروان نژاوی در زادگاهش «نلاس» به خاک سپرده شود، ولی با فشار نیروهای امنیتی خانواده مجبور شدند او را در گورستان روستای «آغلان» از توابع شهرستان سردشت دفن کنند.


شبکه حقوق بشر کردستان

حمایت فعالان زن خارج از کشور از بیانیه ۱۴ کنشگر مدنی داخلی برای استعفای علی خامنه‌ای

چهارده تن از کنشگران مدنی و فعالین حوزه زنان در ایران طی بیانیه‌ای، جمهوری اسلامی را به درستی و با صدایی رسا حکومتی «ضد زن» اعلام کردند. رژیمی که در طول ۴۰ سال گذشته، نیمی از جمعیت کشور را نادیده گرفته و آنها را از ابتدایی‌ترین حقوق شهروندی خود محروم کرده است.
 
آن ۱۴ بانو برای پایان دادن به آپارتاید جنسی تحمیل شده بر کشور از سوی نظام فقهی و مردسالار، به پا خواسته و برای رهایی خود از زیر سلطه آن خواهان استعفای ولی‌فقیه خامنه‌ای، گذار کامل از جمهوری اسلامی، استقرار حکومتی سکولار و دموکرات مبتنی بر منشور جهانی حقوق بشر شده‌اند.
 
آنها ضمن درخواست پشتیبانی از دیگر هموطنان، یادآور شده‌اند که خواسته‌های‌شان یک مطالبه‌ی ملی و حقوق بشری‌ است که با حمایت دیگر هموطنان می‌تواند به جنبشی فراگیر و سراسری تبدیل شود.

ما گروهی از فعالین حقوق زنان در خارج از کشور، در مقابل شهامت و شجاعت مدنی آنان سر تعظیم فرود آورده، فعالانه در کنار آنان ایستاده و حمایت خود را از خواسته‌های به حق‌شان با صدای بلند اعلام می‌کنیم. 

ما نیز خود را در درخواست آن بانوان از مردم کشور شریک دانسته و رمز موفقیت را در #اتحاد و هم‌گرایی حول خواسته‌های آنان و برپایی جنبشی سراسری در کشور برای گذر از جمهوری اسلامی می‌دانیم. 

در این راستا ما از هموطنان خود تقاضا داریم برای حمایت بیشتر از این ۱۴ تن کنش‌گر حوزه زنان، از طریق ایمیل zanan.14nafar@gmail.com این اطلاعیه را امضا کنند تا در تشکیل بزرگترین خیزش ملی هر کدام سهم خویش را در راه نجات میهن ادا نماییم.

امضا کنندگان:
- اقدس شعبانی، فعال حقوق زنان، آلمان،
- فتحیه یزدی زرکش، فعال حقوق زنان، انگلیس،
- پری‌سیما نیلسون، فعال سیاسی، سوئد،
- زرین محی‌الدین، فعال سیاسی، کانادا، 
- گلناز غبرایی، مترجم، آلمان،
- سپیده پورآقایی، فعال سیاسی، فرانسه،
- شعله زمینی، فعال حقوق بشر، اتریش،
- شهلا عبقری، استاد دانشگاه، آمریکا،
- طاهره صادقی، فعال سیاسی، سوئد،
- مهشید پگاهی، فعال حقوق زنان، آلمان، 
- ناهید دلنواز، فعال سیاسی، هلند،
- ناهید حسینی، پژوهشگر امور زنان و آموزش، انگلیس،
- نازیلا گلستان، فعال سیاسی، فرانسه، 
- نسرین الماسی، روزنامه‌نگار، کانادا.

۱۸ مرداد ۱۳۹۸ برابر با ۹ اگوست ۲۰۱۹

درگیری شدید مسلحانە در شهرهای روانسر و نودشە

​​🔴 #اختصاصی_آمدنیوز: درگیری شدید مسلحانە در شهرهای روانسر و نودشە

درگیری شدیدی میان نیروهای یکی از احزاب کردستانی و نیروهای سپاه پاسداران در اطراف بخش شاهو از توابع روانسر و شهر نودشە روی دادە است. 

سپاه پاسداران در این درگیری از هلیکوپتر استفادە کردە است.

منابع خبری «آمدنیوز» در منطقه گزارش داده‌اند که بامداد امروز چهارشنبە (۱۶ مرداد ٩٨/ ٧ آگوست ٢٠١٩)، درگیری مسلحانەای در ارتفاعات شاهو واقع در بخش شاهو از توابع شهرستان روانسر روی دادە است. 

در این درگیری یک عضو سپاه پاسداران کشتە شدە و یکی دیگر نیز بە شدت زخمی شدە کە با یک فروند بالگرد امدادی از پاوە بە کرمانشاه اعزام شدە است.

از سوی دیگر و هم‌زمان، درگیری شدیدی مابین شهرهای نودشە و پاوە و در نزدیکی پایگاه «ملەندو» و «شمشی» روی دادە است.

تاکنون خبری از تلفات طرفین در این درگیری مخابرە نشدە است.

در درگیری در شاهو و نودشە تاکنون هیچ‌یک از جریانات کردستانی مسئولیت این درگیری را بر عهدە نگرفتە است.

گفتی است که ماه گذشته سپاه به مقر احزاب کردستانی حمله کرد که در این حمله سه تن از نیروهای کومله زحمتکشان کردستان زخمی شدند و نهایتا بعد چند روز درگیری سپاه از مواضع خود عقب‌نشینی کرد.

احضار یک شهروند ٧٥ ساله به ستاد خبری اداره‌ کل اطلاعات سنندج

آژانس کُردپا: یک عضو شورای مکتب قرآن کردستان به ستاد خبری اداره‌ کل اطلاعات سنندج احضار شد.

براساس گزارش رسیده به آژانس خبررسانی کُردپا، روز چهارشنبه شانزدهم مردادماه، عزت حلاق، عضو شورای مکتب قرآن کردستان به ستاد خبری اداره‌ کل اطلاعات سنندج احضار گردید.

این شهروند ۷۵ ساله‌ به مدت یک ساعت از سوی نیروهای اطلاعاتی مورد بازجویی قرار گرفته است.

محور بازجویی از این عضو شورای مکتب قرآن درباره فعالیت‌ها و ارتباط وی با این شورا بوده است.

عزت حلاق، سابقه چندین بار بازداشت و زندان را در اوایل دهه‌ شصت، در سوابق خود دارد.

🔴 مصاحبه دردناک و غم‌انگیز «نرگس محمدی» با «نازنین زاغری» در زندان اوین

«صدای مردم» (آمدنیوز)]

▪️ از لحظه بازداشت چیزی به یاد داری؟
- شب اول بازداشت نمی‌دانستم کجا هستم یادم نمی‌آید چه گذشت و چه کار کردم؟ شوکه شده بودم. نمی‌دانستم چه اتفاقی افتاده است هیچ‌کس هیچ توضیحی به من نمی‌داد. هیچ‌کس نمی‌گفت چرا با من چنین رفتاری می‌کند؟ چرا بچه‌ام را از من گرفتند و من در کجا هستم؟ روز بعد من را بردند که البته من بعدها متوجه شدم از آنجا بازجویی شدم و بعد از ظهر همان روز به کرمان منتقل شدم.

▪️زندان کرمان چگونه بود؟ آیا آنجا در انفرادی بودی؟
- زندان مرکزی کرمان حدود ۴۲۰ زندانی زن داشت. زمانی که ۴۲۰ زن را در دل خود جای داده بود این زندان یک قرنطینه داشت و من را البته ابتدا به قرنطینه بردند. یک اتاق بود که در آهنی سنگینی داشت. در آهنی قفل بزرگی داشت که همیشه قفل می‌شد یک پنجره روی آن جوش خورده بود. اتاق یا سلول حدود ۲ در صد بود که در سلول یک نیم دیوار بود که پشت آن چاه توالت روی زمین بود کنار آن سینک دستشویی و سطل اشغال بود. اتاق یک فن داشت. سلول نور طبیعی نداشت. یک لامپ قوی وسط سلول هرگز خاموش نمی‌شد.

▪️با محیط خارج از سلول و با ۴۲۰ نفر ارتباط نداشتی؟
- تمام مدت روز صدای همه ۴۲۰ نفر زن را از پشت در سلول می‌شنیدم صدای‌شان در مغز می‌پیچید اما با آنها ارتباط نداشتم.

▪️امکانات سلول چطور بود؟
- کف سلول سنگ بود. یک پتوی کثیف به من دادند که زیرم بیاندازم و یک پتوی بسیار نامناسب که رویم بکشم. هوا خنک بود و من با مانتو، شلوار جین و کاپشن می‌خوابیدم. 

▪️وضعیت بهداشت سلول چطور بود؟
- بهداشت آنجا افتضاح بود. شانس آوردم که سالم از آنجا بیرون آمدم. ماده شوینده نمی‌د‌ادند. یک لیوان یک‌بار مصرف مایع دستشویی می‌دادند تا سینک روشویی و توالت و دست‌هایم را بشویم. گاهی جرم گیر هم می‌دادند. وقتی خودم تنها بودم صابون مایع داشتم اما وقتی افراد را داخل قرنطینه می‌آوردند که چند روز با من بودند خیلی بد بود چون آنها بهداشت را رعایت نمی‌کردند. تصور کنید در اتاق توالت و دستشویی بود و ما هم آنجا غذا می‌خوردیم و در همان سلول حمام می‌کردیم و می‌خوابیدیم.

▪️وضع حمام چطور بود؟
- من حمام نمی‌رفتم، تشت می‌دادند و یک کاسه و می‌گفتند همینجا خودت را بشور.

▪️وضعیت خودت چطور بود؟
- من یک‌هفته اول پلک روی هم نگذاشتم وقتی سرم را روی پتو می‌گذاشتم از شدت تپش قلب احساس می‌کردم مغزم منفجر می‌شود. از کنار پره‌های فن می‌فهمیدم شب است یا روز. صدای اذان را که می‌شنیدم نماز می‌خواندم و می‌فهمیدم صبح ظهر و شب شده است. ساعت ۱۰ خاموشی بند بود و همه‌جا ساکت می‌شد. من شب‌ها نمی‌توانستم بخوابم صبح‌ها با صدای گنجشک‌‌ها به خودم می‌آمدم و می‌فهمیدم که سحر شده است.

▪️وضعیت غذا چطور بود؟
- سه بار صبحانه ناهار و شام می‌آوردند و هر بار یک بطری آب داشتم. اگر غیر از این سه وقت آب می‌خواستم نمی‌دادند و می‌گفتند جیره را گرفتی و نمی‌شود. کیفیت غذا افتضاح بود و من فقط نان و پنیر و مربا می‌خوردم. هوا گرم شده بود و روزها گرم بود و شبها خنک. روزها هوای سلول گرم و خیلی بد می‌شد. چون سلول تهویه و خنک کننده نداشت. چاه سلول به فاضلاب وصل بود و بوی وحشتناکی داشت وقتی زندان‌ها و زندانبان‌ها برای دادن غذا می‌آمدند دماغ‌شان را می‌گرفتند. این خیلی توهین‌آمیز بود. چند بار حال من بد شد. من تنگی نفس داشتم. تنهایی سلول خیلی سخت بود ولی افرادی را هم که می‌آوردند خیلی بد بودند. چند بار افراد معتاد را آوردند. در آن سلول کوچک و با آن توالت بی در و پیکر با چند نفر معتاد و موادی، سخت بود.
 
▪️بازجویی‌ها چگونه بود؟
- از روز اول بازجویی‌ها شروع شد. هفته اول هر روز بازجویی می‌شدم. از هفته دوم چهار بار در هفته و پس از آن هفته‌ای سه بار. من غیر از ساعت بازجویی به بیرون از سلول نمی‌رفتم و هیچ‌وقت هواخوری نداشتم. وقتی در کرمان بودم من هفت کیلو کاهش وزن پیدا کرده بودم.

 ▪️ملاقات در کرمان چگونه بود؟
- در طول مدتی که در کرمان بودم فقط یک ملاقات داشتم روز ۳۱ام. ملاقات در یک مهمانسرا بود . با مامان و بابا و خواهرم و گیسو ملاقات کردم. بعد از ملاقات حالم خوب نبود. گیسو عوض شده بود دندان‌هایش در آمده بودند. وقتی از در آمدند داخل گیسو بغل پدرم بود. اول مرا نشناخت. آن‌قدر ضعف داشتم که نمی‌توانستم بأیستم. بعد گیسو به من چسبید و دقایقی اصلا تکان نمی‌خورد. به مامانم نگاه می‌کرد و بعد به من. احساس می‌کردم بعد از چهل روز قیافه‌اش عوض شده و دندان نیش‌اش در آمده بود، موهایش بلند شده بود، قدش بلندتر شده بود. بازجو برایش عروسک آورد. تولد یک سالگی‌اش دو هفته بعد بود. گیسو از دیدن عروسک خیلی ذوق کرده بود. بازجوها تذکر دادند که اتاق شنود و دوربین دارد و ما باید فقط در مورد خودمان حرف بزنیم.

👈 ادامه مصاحبه: https://shahrvand.com/archives/108829#.XUU-6KkI8NV.twitter

تحریم انتخابات

دوستانی که حامی براندازی رژیم کثیف اسلامی هستند لطفا از تحریم انتخابات حمایت کنید و توی رای گیری شرکت نکنید #نه_به_رژیم_کثیف_اسلامی #نه_به_رای #نه_به_اسلام #رای_بی_رای 

به امید نابودی هرچه زودتر رژیم اسلامی

یک جوان کُرد اهل شهرستان کامیاران پس از بازداشت به مکان نامعلومی منتقل شد.

آژانس کُردپا: 
براساس گزارش رسیده به آژانس خبررسانی کُردپا، روز سه‌شنبه پانزدهم مردادماه، یک شهروند کُرد به نام "برهان کمانگر" اهل کامیاران در محل کارش توسط نیروهای اطلاعاتی بازداشت شد.

نیروهای اطلاعاتی به معازه موبایل فروشی این شهروند یورش برده و پس از تفتیش مغازه اقدام به بازداشت او کرده‌اند.

همچنین نیروهای اطلاعاتی به منزل شخصی برهان کمانگر یورش برده و پس از تفتیش آن برخی از وسایل شخصی وی از جمله لپ تاپش را ضبط و با خود برده‌اند.

این شهروند کامیارانی پس از بازداشت به مکانی نامعلومی منتقل و از سرنوشت وی اطلاعی در دسترس نیست.

تا لحظه انتشار این خبر، از دلیل یا دلایل بازداشت این شهروند کُرد اطلاعی در دسترس نمی‌باشد.

آیا لرها، "کرد" هستند؟

جودت‌ پاشا مورخ‌ مشهور در جلد اول‌ تاریخش‌ می‌نویسد: لور بختیاری‌ و گوران‌ و لَک‌ همه‌ از یک‌ قومند و اصلشان‌ از قومی‌ است‌ ایرانی‌ که‌ از سرزمین‌ تنگه‌ی‌ هرمز تا مرعش‌ و ملاطیه‌ پراکنده‌اند و عشایر زند هم‌ از همین‌ها هستند.

تمامی‌ مورخان‌ و جغرافیانویسان‌ عرب‌ همه‌ی‌ مردم‌ ساکن‌ مناطق‌ لرنشین‌ را محسوب‌ کرده‌اند. مثلاً ابن‌خردادبه‌ در المسالک‌ و الممالک‌ خود از رسوم‌ "كرد" در پارس‌ سخن‌ به‌ میان‌ آورده‌ است‌. نویسنده‌ی‌ مشهور "كرد" «شرف‌ الدین‌ بدلیسی‌» در کتاب‌«شرفنامه‌ یا تاریخ‌ مفصل‌ کردستان‌» لوران‌ را در زمره‌ی‌ كردان‌ محسوب‌ و می‌نویسد: اکراد چهار قسم‌ است‌ و زبان‌ و آداب‌ ایشان‌ مغایر یکدیگر است‌: اول‌ کرمانج‌، دویم‌ لور، سیم‌ کلهور، چهارم‌ گوران‌. اکثر شرق‌شناسان‌ نیز لوران‌ را در جمله‌ی‌ كوردان‌ به‌ حساب‌ آورده‌اند و این‌ نظریه‌ به‌ ویژه‌ از سوی‌ نویسندگان‌ كورد مقبول‌ افتاده‌ است‌. نویسندگان‌ ایرانی‌ نیز درباره‌ی‌ كرد بودن‌ لران‌ نظریات‌ متفاوتی‌ ابراز داشته‌اند. هنری‌ راولینسون‌ در سفرنامه‌ی‌ خود می‌نویسد: زبان‌ آنها (لوران‌) یکی‌ از گویشهای‌ كوردی‌ است،‌ ولی‌ از نظر لفظ‌ با گویشهای‌ طوایف‌ دیگر نواحی‌ زاگرس‌ فرق‌ می‌کند.

بارون‌ دوبر سیاح‌ روسی‌ در سفرنامه‌ی‌ لرستان‌ و خوزستان‌ خود می‌نویسد: با وجودی‌ که‌ حالا طوایف‌ لر و كرد خود را از یکدیگر متمایز می‌دانند اما هنوز هم‌، زبان‌ مورد استفاده‌ی‌ ایشان‌ مشترک‌ است‌ و این‌ موضوع‌ هم‌نژادی‌ آنان‌ را بدیهی‌ می‌سازد.
پروفسور محمدامین‌ زکی‌ نویسنده‌ی‌ کتاب‌ كورد و کوردستان‌ می‌نویسد: عده‌ای‌ از مستشرقین‌ به‌ علت‌ وجود بعضی‌ اختلافات‌ لفظی‌ و رسوم‌ که‌ بین‌ لورها و دیگر اکراد وجود دارد، این‌ طایفه‌ را جزو اکراد به‌ حساب‌ نیاورده‌اند که‌ البته‌ این‌ نظریه‌ از سوی‌ مستشرقین‌ بسیار کم‌ مورد تأیید قرار گرفته‌ است‌ و توضیحات‌ ذیل‌ غلط‌ بودن‌ این‌ نظریه‌ را ثابت‌ می‌کند: تاریخ‌ گزیده‌ که‌ اطلاعات‌ جالبی‌ از لورستان‌ قدیم‌ را ارایه‌ داده‌ می‌گوید که‌ این‌ طایفه‌ در درّه‌ی‌(مان‌ ـ رود) سکونت‌ دارند و در نزدیکی‌ این‌ دره‌ شهری‌ است‌ که‌ به‌ گفته‌ی‌ «استخری‌» «لور» یا«اللور» نامیده‌ شده‌ است‌ و این‌ طایفه‌ را به‌ همین‌ جهت‌ «لور» نامیده‌اند.
یاقوت‌ حموی‌ می‌گوید: لورها از اقوام‌ كوردند که‌ در مناطق‌ بین‌ خوزستان‌ و اصفهان‌ ساکنند و سرزمین‌ آنها را به‌ نام‌ لورستان‌ نامیده‌اند.
طبق‌ تحقیقاتی‌ که‌ دکتر فریچ‌ انجام‌ داده‌ است‌ لورها از اکراد ایرانی‌اند و اکراد ایرانی‌ ازنظر لفظ‌ دو قسمت‌ اند: ۱ـ كوردی‌ زبان‌، ۲ـ لوری‌ زبان‌ و این‌ در حالتی‌ است‌ که‌ از لحاظ‌ لهجه‌ و لفظ‌ و اخلاقیات‌ و خصوصیات‌ قومی‌ روابط‌ بسیار مستحکمی‌ بین‌ آنها وجود دارد تا جایی‌ که‌ مستشرقین‌ مشهور و بزرگی‌ چون‌«سرجان‌ ملکم‌» «لوریه‌» «هاسل‌» و «براون‌» یکی‌ بودن‌ لور و كورد را قبول‌ و در كورد بودن‌ لورها شکی‌ ندارند.
جودت‌ پاشا مورخ‌ مشهور در جلد اول‌ تاریخش‌ می‌نویسد: لور بختیاری‌ و گوران‌ و لَک‌ همه‌ از یک‌ قومند و اصلشان‌ از قومی‌ است‌ ایرانی‌ که‌ از سرزمین‌ تنگه‌ی‌ هرمز تا مرعش‌ و ملاطیه‌ پراکنده‌اند و عشایر زند هم‌ از همین‌ها هستند. مخصوصاً تفاوت‌ کم‌ و زیادی‌ که‌ از نظر لفظ‌ و شاخه‌های‌ آن‌ هست‌ نمی‌تواند دو شاخه‌ی‌ ملتی‌ را از هم‌ جدا کنند، زیرا این‌ تفاوت‌ لفظ‌، گاه‌ در بین‌ قومی‌ و در یک‌ منطقه‌ هم‌ به‌ نظر می‌رسد. چنانکه‌ در ناحیه‌ی‌ سلیمانیه‌، سلیمانی‌ها کلمه‌ی‌ بیاور را«بیهێنه‌» bîhêne می‌گویند ولی‌ طایفه‌ی‌ همه‌ وندی‌ها آنرا«باره‌» Bare و روستاییان‌«بیهێره‌» bîhêre بیان‌ می‌کنند. تازه‌ عین‌ این‌ فرق‌ در زبانهای‌ دیگر هم‌ کاملاً محسوس‌ است‌ مثل‌ تفاوت‌ لهجه‌ای‌ که‌ در زبان‌ عراقی‌ها، سوری‌ها، مصری‌ها و حجازی‌ها هست‌ و یا تفاوت‌ روسی‌ و صربی‌ و بلغاری‌. مثلاً: تفاوت‌ زبان‌ پارسی‌ها و مادی‌ها و لهجه‌ی‌ «برلین‌» و «باواریا» ب

ا اینکه‌ سابقاً فرق‌ بسیار داشته اند،‌ امروز کم‌ و هیچ‌ شکی‌ نیست‌ اگر برای‌ فرهنگ‌ كوردی‌ هم‌ همتی‌ شود پس‌ از مدتی‌ این‌ اختلاف‌ لفظى‌ کم‌ و ملت‌ كورد هم‌ صاحب‌ زبانی‌ مرتب‌ و منظم‌ خواهدشد.
محمد مرتضایی‌ نویسنده‌ی‌ کتاب‌ زبان‌ كوردی‌ و لهجه‌های‌ مختلف‌ آن‌ درباره‌ی‌ كورد بودن‌ لورها می‌نویسد: اگر چه‌ اکثر روشنفکران‌ ایران‌ لور را با كورد جدا و از یک‌ نژاد نمی‌دانند و معتقدند که‌ زبان‌ كوردی‌ با گویش‌ لوری‌ فرق‌ و ریشه‌ی‌ متفاوتی‌ دارد لیکن‌ این‌ عقیده‌ به‌ سبب‌ ناآشنایی‌ به‌ زبان‌ و لهجه‌های‌ مختلف‌ كوردی‌ و زبان‌های‌ هند و اروپایی‌ و بالنتیجه‌ زبان‌های‌ ایرانی‌ ابداً درست‌ نمی‌باشد. تحقیقات‌ علمی‌ و پرارزش‌ ایران‌شناسان‌ معروفی‌ چون‌ دکتر «فریچ‌» «سرجان‌ ملکم‌» «لوریه‌» «هاسل‌» «براون‌» و… شواهد بسیار زیاد تاریخی‌ و علمی‌ این‌ اندیشه‌ی‌ سست‌ و بی‌ دلیل‌ را مردود اعلام‌ می‌دارد. كورد و لور از لحاظ‌ اصول‌ علم‌ قیافه‌شناسی‌، حالات‌ روحی‌، عادات‌ و رسوم‌، آثار و شواهد تاریخی‌ و باستانی‌ و سرزمین‌ و ادبیات‌ توده‌ای‌ و فونتیک‌ خاص‌ لغوی‌ یکی‌ هستند.
وی‌ ادامه‌ می‌دهد: می‌دانیم‌ در قدیم‌الایام‌ اکثر قبایل‌ كورد و لور چادرنشین‌ بوده‌اند و در فصول‌ مختلف‌ سال‌ پیوسته‌ تغییر محل‌ اقامت‌ می‌داده‌اند. این‌ خانه‌ بدوشی‌ و مهاجرت‌ فصلی‌ و نیز رویدادهای‌ مهم‌ تاریخی‌ تاخت‌ و تازها و نیز اسکان‌گرفتن‌ قبایل‌ متعدد پارسیان‌ در نقاط‌ مختلف‌ كوردستان‌ بعد از تأسیس‌ سلسله‌ی‌ مقتدر هخامنشیان‌ سبب‌ دگرگونی‌ زبان‌ كوردی‌ در نواحی‌ مختلف‌ لورستان‌ و پیدایش‌ گویش‌ لوری‌ زبان‌ كوردی‌ گردیده‌ است‌. در اینکه‌ لوری‌ از لحاظ‌ آکسان‌ و فونتیک‌ کلمات‌ و ریشه‌ی‌ اشتراک‌ لغوی‌ و قواعد دستوری‌ و سایر فنون‌ علم‌ زبان‌شناسی‌ لهجه‌ای‌ از زبان‌ كوردی‌ است‌ هیچ‌ شکی‌ نیست‌.
صدیق‌ صفی‌زاده‌ (بوره‌که‌یی‌) یکی‌ دیگر از نویسندگان‌ كورد نیز لوران‌ را كورد به‌ حساب‌ آورده‌ است‌ و در این‌ باره‌ می‌نویسد: زبان‌ كوردی‌ پنج‌ قسم‌ است‌:
۱ـ کرمانجی‌ شمالی‌، ۲ـ کرمانجی‌ جنوبی‌، ۳ـ گورانی‌، ۴ـ لکی‌، ۵ـ لوری‌.
آقای‌ احمد شریفی‌ یکی‌ دیگر از پژوهشگران‌ معاصر كورد در مقاله‌ای‌ با عنوان‌«آیا لورها كوردند؟» به‌ ارایه‌ی‌ نظریات‌ خود در این‌ باره‌ پرداخته‌ که‌ به‌ علت‌ مفصل‌ بودن‌ بحث‌ در اینجا از ذکر آن‌ خودداری‌ می‌شود.
نگارنده‌ معتقد است‌: تأثیر زبان‌ و فرهنگ‌ فارسی‌ بر فرهنگ‌ و زبان‌ لوری‌ از عوامل‌ عمده‌ی‌ تفاوت‌ لوران‌ و كوردان‌ است‌ و این‌ تأثیر حتی‌ بر جنوب‌ و مرکز کوردستان‌ نیز زیاد‌ و ناگفته‌ نماند شیعه‌ بودن‌ مردم‌ مناطق‌ مذکور خود به‌ این‌ تأثیر کمک‌ شایانی‌ نموده‌ است‌.
نگارنده‌ خود در سفرهای‌ متعددی‌ که‌ به‌ مناطق‌ كوردنشین‌ داشته‌ام‌ نزدیکی‌ و پیوندهای‌ مشترک‌ كوردان‌ و لوران‌ را کاملاً لمس‌ و هنگام‌ مکالمه‌ با كوردان‌ نیز با مشکل‌ چندانی‌ روبرو نشده‌ام‌، گذشته‌ از اینها در شهرها و مناطق‌ مختلف‌ شاهد بوده‌ام‌ که‌ كوردان‌ و لوران‌ چقدر نسبت‌ به‌ همدیگر ابراز علاقه‌ و نزدیکی‌ می‌کرده‌اند. بارها شنیده‌ام‌ که‌ كوردان‌ و لوران‌ همدیگر را پسر عمو یا برادر خوانده‌اند.

* دیانوش‌ چراغی(کارشناسس‌ تاریخ‌ و میراث‌ فرهنگی‌ لرستان)

دل نوشته رویا زیبایی دختر روح الله زیبایی

دل‌نوشته «رؤیا زیبایی» دختر «روح‌الله زیبایی» هم‌وطن بهائی که به دلیل «بهائی بودن» در کرج بازداشت شده است

عزيزترينم! برای تو از راه دور می‌نويسم، نمی‌دانم كجايی؟ حتی نمی‌دانم حالت چطور است؟ آيا چای صبحگاهی هميشگی‌ات را نوشيدی يا نه؟ تنها چيزی كه می‌دانم پدرم، اين‌كه مقاوم و محكم هستی‌، اين‌كه سال‌هاست با اين همه ظلم كنار آمدی و سر خم نكردی، اين‌كه وقتی همراه هفت مأمور رفتی هم‌چنان صورتت مسرور بود و چشمانت به مادر دلگرمی داد. دلم برای دست‌های مهربانت تنگ شده است. دلم برای صدای طنین اندازت كه مناجات دلخواه مرا بخوانی، تنگ شده است. دوباره شعر گلنار را برايم بخوانی و من همراهی‌ات كنم. 

پدر عزيزتر از جانم! ببخش مرا كه تنهايت گذاشته‌ام و الان كنارت نيستم، تو مرا برای زندگی بهتر به دور دست‌ها فرستادی ولی خودت ماندی و تحمل مصيبت كردی. 

عزيزِ جانم! هر ثانيه در دلم دعا می‌كنم هر كجا كه هستی سلامت باشی. 

پدر شجاع من، الگوی من، زود برگرد. فرانک چشم به راهت است و من برای ديدن صورت مهربانت لحظه‌شماری می‌کنم. بزرگ مرد من هر کجا هستی جمال مبارک حافظت باشد.

مهدی کوخیان اعتصاب غذا کرد

مهدی کوخیان اعتصاب غذا کرد

مهدی کوخیان، فعال مدنی زندانی، با دوختن لب‌هایش دست به اعتصاب زده است.

این فعال مدنی که در زندان مراغه بسر می‌برد، در اعتراض به مخالفت دادستانی با اعزام وی به مرخصی استعلاجی و انتقال به مراکز پزشکی تخصصی، با دوختن لب‌هایش دست به اعتصاب غذا زده است.

او به قرنطینه زندان مراغه منتقل شده است.

رژیم کثیف اسلامی

30 روز رمضان کسی حق خوردن نداره
100 روز به مناسبت های مختلف کسی حق شادی نداره
روزی 3 بار با اذان مخل آسایش میشوند و هروقت هم که دلشان بخواهد خیابان هارا می بندند و مراسم میگیرند
اونوقت ما اگر کوچکترین اعتراضی بکنیم میگن چرا به عقاید ما احترام نمیگذارید
این حجم از خفت و خفقان در تاریخ ایران بی سابقه است

پروین ادوایی، فعال مدنی کُرد در مریوان بازداشت شد

طی روزهای گذشته در ادامه موج جدید بازداشت فعالان کُرد در شهرستان مریوان، “پروین ادوایی”، فعال مدنی توسط نیروهای امنیتی در منزلش بازداشت شد.
یک منبع مطلع در شهر مریوان ضمن تایید این خبر به شبکه حقوق بشر کردستان گفت: «روز شنبه، ۵ مرداد ماه ماموران امنیتی با لباس‌های شخصی به منزل پروین ادوایی در شهر مریوان یورش برده و ضمن تفتیش منزل، وی را بازداشت و به مکانی نامعلوم منتقل کرده‌اند.»
پروین ادوایی طی چند سال گذشته در حوزه حقوق زنان و کودکان و محیط زیست در شهر مریوان فعال بوده است. وی همچنین در جریان پیگیری پرونده آزار جنسی یک کودک در روستای “سلین” هورامان نقش فعالی داشته است.

گزارشی از بازداشت‌های گسترده در دالاهوی استان کرمانشاه

گزارشی از بازداشت‌های گسترده در دالاهوی استان کرمانشاه: طی دو ماه گذشته ۲۰ شهروند کُرد در “ریژاو” بازداشت شدند

با اوج گرفتن بازداشت‌های جمعی شهروندان کُرد در شهرها و روستاهای کردستان، از شهرستان دالاهو در استان کرمانشاه خبر می‌رسد که حداقل بیست نفر طی دو ماه گذشته در منطقه ریژاو (ریجاب) این شهرستان توسط نیروهای امنیتی بازداشت شده‌اند.

بنا به خبرهای رسیده به شبکه حقوق بشر کردستان از دو ماه پیش تاکنون تعداد زیادی از شهروندان ساکن ریژاو (ریجاب) و روستاهای اطراف آن که اکثرا نیز جوان هستند، به بهانه‌های مختلف توسط نیروهای امنیتی وابسته به سازمان حفاظت اطلاعات نیروی انتظامی، به صورت گروهی و فردی بازداشت شده‌اند. بازداشت‌شدگان همگی به بازداشتگاه‌های امنیتی در کرمانشاه و تعدادی نیز پس از مدتی به زندان دیزل‌آباد این شهر انتقال یافته‌اند. تمامی این افراد در این مدت از حق ملاقات با خانواده محروم بودند و حتی اجازه تماس تلفنی هم نداشته‌اند.
تاکنون هیچ اتهام مشخصی علیه هیچ یک از این افراد به صورت رسمی اعلام نشده است. اما در مراجعه مکرر خانواده بازداشت‌شدگان به مراجع قضایی، دادستان دادگاه انقلاب اسلامی دالاهو از تشکیل دادگاه برای این افراد به اتهام “محاربه” و “افساد فی الارض” خبر داده و از بازداشت‌شدگان تحت عنوان “اشرار”، “مجرمان” و “معاندان” نام برده است.
کاوه کرمانشاهی، سخنگوی شبکه حقوق بشر کردستان درباره طرح این اتهامات می‌گوید: «در قوانین کیفری ایران هیچ تعریف مشخصی از اشرار و معاند وجود ندارد. اصولا استفاده از این عناوین در ادبیات سیاسی و رسانه‌ایی حکومت ایران برای اطلاق به افرادی استفاده می‌شود که امنیت جامعه را مختل کرده‌اند (اشرار) و کسانی که در مقابل نظام اسلامی ایستاده‌اند و دشمن فرض می‌شوند (معاندان). اما در مورد این افراد تحقیقات ما نشان داده است که نه تنها هیچ شکایت خصوصی از طرف اهالی روستاهای محل سکونت این افراد علیه آنها وجود ندارد، بلکه عموما به عنوان افرادی عادی در جامعه خود مشغول کار و زندگی بوده‌اند.»
سخنگوی شبکه حقوق بشر کردستان اما ادعای دادستان دادگاه انقلاب اسلامی دالاهو مبنی بر اتهام محاربه و افساد فی الارض را غیرعادی و بسیار سنگین می‌داند: «اصولا در چنین مرحله‌ایی از روند حقوقی که متهم هنوز در اختیار نهادهای امنیتی است و در دادگاه حاضر نشده، طرح چنین اتهامات سنگینی که می‌تواند اشد مجازات یعنی حکم اعدام را در پی داشته باشد، بیشتر از آن‌که شکل حقوقی داشته باشد، به نظر می‌رسد برای ایجاد فضای رعب و وحشت در جامعه بیان می‌شود. شنیده‌ها از شهر ریژاو و روستاهای محل بازداشت این افراد هم حکایت از حاکم شدن یک فضای امنیتی در منطقه دارد. به صورتی که خانواده هیچ یک از این افراد حاضر به اطلاع رسانی در مورد بازداشت‌ها نیستند.»
ماده ۲۸۶ قانون مجازات اسلامی افساد فی الارض را چنین تعریف می‌کند: «هرکس به طور گسترده، مرتکب جنایت علیه تمامیت جسمانی افراد، جرایم علیه امنیت داخلی یا خارجی کشور، نشر اکاذیب، اخلال در نظام اقتصادی کشور، احراق و تخریب، پخش مواد سمی و میکروبی و خطرناک یا دایر کردن مراکز فساد و فحشا یا معاونت در آنها گردد به گونه‌ای که موجب اخلال شدید در نظم عمومی کشور، ناامنی یا ورود خسارت عمده به تمامیت جسمانی افراد یا اموال عمومی و خصوصی، یا سبب اشاعه فساد یا فحشا در حد وسیع گردد مفسد الارض محسوب و به اعدام محکوم می گردد.»

اسامی تعدادی از بازداشت‌شدگان و مدت زمانی که از بازداشت‌شان می‌گذرد، بنا بر تحقیقات شبکه حقوق بشر کردستان به شرح زیر است:

۱. عدنان طهماسبی، بیش از یک هفته
۲. رزگار ابراهیمی، بیش از یک هفته
۳. یحیی مصطفایی، بیش از یک هفته
۴. یاسر دارابی، بیش از دو هفته
۵. پیمان محمدی، حدودا یک ماه
۶. پوریا عزیزیانی، حدودا یک ماه
۷. شمس‌الدین قادری، حدودا دو ماه
۸. ایمان صالحی، حدودا دو ماه
۹. یعقوب الماسی، حدودا دو ماه
۱۰. حمزه محمدی، حدودا دو ماه
۱۱. علیرضا محمدی، حدودا دو ماه
۱۲. عمران دارابی، حدودا دو ماه

طی ماه‌های اخیر ده‌ها شهروند و فعال کُرد در شهرهای مختلف سنندج، مریوان، مهاباد، ارومیه، سقز، کامیاران، شاهین‌دژ، تکاب و… توسط نیروهای امنیتی بازداشت شده‌اند.  شبکه حقوق بشر کردستان هفته پیش اعلام کرده بود، تنها در ماه تیر سال جاری دست کم ۳۴ شهروند و فعال کُرد در ایران بازداشت شده‌اند. این تعداد طی شش ماه گذشته به بیش از صد تن می‌رسد.

گزارشی از آخرین وضعیت بازداشت زهرا محمدی، فعال مدنی کُرد

گزارشی از آخرین وضعیت بازداشت زهرا محمدی، فعال مدنی کُرد

شبکه حقوق بشر کردستان، ۱۱ خرداد ۱۳۹۸: زهرا محمدی، فعال مدنی و از اعضای انجمن فرهنگی ـ اجتماعی “نوژین” که دوم خرداد ماه توسط نیروهای امنیتی در منزلش در شهر سنندج بازداشت شده بود، همچنان به صورت بلاتکلیف در بازداشت به سر می‌برد.

شبکه حقوق بشر کردستان مطلع شده است که روز پنجشنبه ۹ خرداد ماه بعد از یک هفته بی‌خبری با موافقت دادستانی سنندج، دو تن از اعضای خانواده این فعال مدنی موفق شدند به صورت کوتاه وی را در کانون اصلاح و تربیت سنندج ملاقات کنند. زهرا محمدی در این ملاقات از علت بازداشت خود ابراز بی‌اطلاعی کرده است.

در بیشتر موارد فعالان زن که در بازداشت نیروهای امنیتی سنندج به سر می‌برند برای انجام ملاقات به کانون اصلاح و تربیت این شهر که همزمان به عنوان زندان زنان هم مورد استفاده قرار می‌گیرد، منتقل می‌شوند.

انجمن قلم کُرد که مرکز آن در شهر دیاربکر کردستان ترکیه است با انتشار بیانیه‌ای نسبت به بازداشت زهرا محمدی که به صورت داوطلبانه در خصوص آموزش زبان مادری در شهرهای مختلف کردستان فعال بوده است اعتراض کرده و آن را برخلاف معاهدات بین‌المللی دانسته است.

عصر روز دوم خرداد نیروهای وابسته به سازمان حفاظت اطلاعات نیروی انتظامی سنندج به صورت همزمان با یورش به منازل ریبوار منبری، ادریس منبری و زهرا محمدی آنها را بازداشت کردند. ادریس منبری و ریبوار منبری بعد از چهار روز با سپردن کفالت آزاد شدند.

به دنبال ادامه بازداشت زهرا محمدی، روز دوشنبه ششم خرداد جمعی از فعالان مدنی و اعضای انجمن فرهنگی ـ اجتماعی نوژین با برگزاری تجمع اعتراضی در مقابل ساختمان دادگستری سنندج خواستار آزادی این فعال مدنی شدند.

انجمن نوژین با مجوز رسمی از وزارت کشور طی چند سال گذشته اقدام به برگزاری کلاس‌هاى آموزش زبان کُردى در شهرهای مختلف کردستان كرده است. این نهاد مدنی همچنین طی ماه‌های گذشته در کمک‌رسانی به سیل‌زدگان لرستان نیز فعال بوده است

وخامت وضعیت جسمانی سپیده قلیان

 

بنا به گزارش‌ها‌، وضعیت جسمانی سپیده قلیان رو به وخامت است. این فعال مدنی محبوس در زندان قرچک ورامین، در چهارمین روز از اعتصاب غذای خود بسر می‌برد.

گزارش‌ها از آن حکایت دارد که صبح روز جمعه ۴ مردادماه (امروز) خانم قلیان به دلیل افت شدید فشار بی‌هوش شد، و به بهداری زندان منتقل شده است.

خانواده سپیده، ضمن ابراز نگرانی از وخامت وضعیت جسمانی سپیده قلیان، می‌گویند که دستگاه گوارشی او دچار اختلال و بهم‌ ریختگی شده است.

این در حالی است که خانم قلیان با رفتار ناشایست و توهین‌آمیز پرستار بهداری مواجه شده و اصرار خانواده (وی) برای پایان دادن به اعتصاب غذای او هیچ فایده‌ای نداشته است.

فعالان حقوق بشر بار دیگر تاکید کردند که در صورت وقوع هرگونه خطر جانی برای خانم قلیان، مسئولیت مستقیم آن با مسئولان زندان قرچک و قوه قضائیه و دیگر مقامات جمهوری اسلامی است.

دو زندانی سیاسی کُرد در زندان ارومیه بعد از رد درخواست آزادی مشروط اعتصاب غذا کردند

دو زندانی سیاسی کرد به نام‎های «بشیر پیرماوانه» و «رحمی تورگوت»، در اعتراض به عدم موافقت مقامات مسئول با درخواست آزادی مشروط‌ شان دست به اعتصاب غذا زدند.
به گزارش شبکه حقوق بشر کردستان، بشیر پیرماوانه و رحمی تورگوت، دو زندانی سیاسی کرد محبوس در زندان ارومیه روز دوشنبه ۳۱ تیر با انتشار یک نامه به صورت رسمی اعتصاب غذای خود را آغاز کردند.
یک منبع مطلع دلایل اعتصاب غذای این دو زندانی سیاس را به شبکه حقوق بشر کردستان اینگونه عنوان کرد که، «رحمی تورگوت» شهروند کرد تبعه ترکیه خواستار آزادی مشروط خود و یا انتقال به یکی از زندان‌های کردستان ترکیه شده «بشیر پیرماوانه» نیز با گذشت بیش از نیمی از دوره محکومیت خود خواستار آزادی مشروط شده است و در نهایت به دلیل مخالفت مقامات مسئول اقدام به اعتصاب غذا کرده‌اند.
بشیر پیرماوانه، اسفند ماه سال ۱۳۹۵ توسط نیروهای امنیتی در ارومیه بازداشت و به اتهام «همکاری با یکی از احزاب اپوزیسیون کرد» به پنج سال زندان محکوم شد. حکم صادره با توجه به عدم اعتراض این زندانی سیاسی و قانون تسلیم به رای به چهار سال کاهش پیدا کرد.
رحمی تورگوت شهروند کرد تبعه ترکیه نیز، خردادماه ماه سال ۱۳۹۶ پس از سفر قانونی به ارومیه توسط نیروهای امنیتی بازداشت و به اتهام «همکاری با یکی از احزاب کرد» به پنج سال زندان محکوم شده است.
پیش از این نیز، روز دوشنبه ۲۴ تیر ماه نیز تعدادی از زندانیان سیاسی اهل سنت زندان رجایی شهر کرج به دلیل عدم توجه مسئولان این زندان به مشکلاتی همچون کمی جا، نبود تلفن و هواخوری مناسب، دست به اعتصاب غذا زدند.

سپیده قلیان اعتصاب غذا کرد

​​ چرا اعتصاب غذا کردم؟ (✍️: سپیده قلیان، زندان زنان قرچک)

تجربه‌ی مشترک تمام آن‌هایی که زندان سیاسی و یا تهدید توسط نهادهای امنیتی را زیسته‌اند این است که توسط این نهادها به زندانی و خانواده‌اش گفته می‌شود برای بدتر نشدن شرایط، از هرگونه رسانه‌ای کردن وضعیت پرهیز کنند. 

این امر به وضوح تمایل نهادهای امنیتی به سکوت سرکوب شدگان را نشان می‌دهد.

از این نقطه نظر، سکوت در مقابل زندانبان، همراهی با او در برابر بایکوت خبری زندانیان سیاسی و عقیدتی است.

رسانه‌های جریان اصلی و همسو با قدرت، نقش خود در سرکوب را با چشم بستن و سکوت در مقابل وضعیت ایفا می‌کنند.

اعتصاب غذا انتخاب من نیست. اما در وضعیت زندان، این تنها ابزار زندانی برای شکستن سکوت، ولو در سطح محدود است. بنابراین ابتدا به ساکن با هدف اعتراض به فشارهای روزافزون بر زندانیان سیاسی و عقیدتی اعتصاب غذای خود را آغاز می‌کنم.

مساله‌ی دوم اعتراض به وضعیت خوفناک زندان قرچک ورامین است. 
تحقیر مداوم توسط زندانبان، نداشتن امنیت جانی، محرومیت از حداقل‌های بهداشتی و قطعی مداوم آب تنها گزاره‌هایی کوچک برای توصیف وضعیت این زندان هستند.

آنچه که در این زندان بر «ندا ناجی» و «عاطفه رنگریز» از بازداشت شدگان یک می (روز جهانی کارگر)، «یاسمن آریایی»، «صبا کُرد افشاری» و «منیره عربشاهی» گذشته است، دلیل مضاعف برای اعتراض به وضعیت زندان است.

سلب حق ملاقات من با خانواده‌ام و تحمیل رنج مضاعف بر پدر و مادر پیرم، هر چند که سلب یک حق بدیهی و مسلّم است. اما در قیاس با آنچه که در این ماه‌ها بر من و خانواده‌ام گذشت، در قیاس با صورت خونین برادرم «مهدی» هنگام دستگیری من در سی‌ام دی‌ماه، بی‌اهمیت جلوه می‌کند. 

با تکیه بر این دلایل، در همبستگی با «ساناز الهیاری» که در زندان اوین شاهد رنج‌ها و دردهای او بودم و همچنین. «امیرحسین محمدی‌فرد»، از صبح دیروز اعتصاب غذا را آغاز کردم.

پیام اعتصاب غذا، هماهنگی و همفکری ما علیه ظلمی است که بر زندانیان سیاسی و خانواده‌های آنها روا داشته می‌شود.

فێرگەى زمانى کوردی

ئەپی فێرگەی زمانی کوردی ئامادە کرا، لە هەنگاوی یەکەمدا ئەپەکە بە شێوەی (سەرهێڵ online) کار دەکات، بەم زووانە وشانێکی نوێتریش دەکەوێتە بەردەستتان کە بە شێوەی (دەرهێڵ offline) کار دەکات، جارێ ئەمە هەنگاوی یەکەمە:
زۆر سوپاس بۆ هاوڕێی ئازیز و هێژا Samir WA کە زۆر ئەرکی کێشا و بۆ ئامادەکردنی ئەم ئەپە زۆر ماندوو بوو. 
ئەپی فێرگەی زمانی کوردی کە بە شێوەی سەرهێڵ کار دەکات، هەم لە (Google Play) و هەمیش لە (Play Butik) بۆ مۆبایل:
https://play.google.com/store/apps/details…

لە سیهەمین ساڵڕۆژی تێرۆری دوکتۆر قاسملوو کوردانی دانیشتووی ئۆروپا یەکیەتی ئۆروپا شەرمەزار دەکەن

ڕۆژی کورد : 
لە بەرەبەرەی نزیکبوونەوەی یادی سیهەمین ساڵوەگەڕی تێرۆری ناجۆامێرانەی دوکتۆر قاسملوو و هاوڕێیانی بە دەست 
دیپلۆماتکارە تێرۆریستەکانی کۆماری ئیسلامی ئێران لە وڵاتی ئۆتریش جەماوەری ڕۆژهەڵاتی کوردستان دانیشتووی وڵاتە ڕۆژئاواییەکان بە چالاکی جوراوجۆر و ڕێپێوان ئەو یادە بەرز ڕادەگرن و یەکیەتی ئۆروپا و دەسەڵاتدارانی وڵاتی ئۆتریش شەرمەزار ئەکەن.

نزیک بە سی ساڵ پێش ئێستا لە ڕێکەوتی ٢٢ی پووشپەڕی ساڵی ١٣٦٨ی هەتاوی هاوکات لە گەڵ ١٣ی تەمووزی ساڵی ١٩٨٩ی زایینی ڕێبەری حیزبی دێموکراتی کوردستانی ئێران شەهید دوکتۆر عەبدولڕەحمان قاسملوو، هاوڕێ لە گەڵ ڕێزدار عەبدوڵا قادری ئازەر ئەندامی کۆمیتە ناوەندی حیزبی دێموکراتی کوردستانی ئێران و دوکتۆر فازیل ڕەسووڵ نوێنەری یەکیەتی نیشتمانی کوردستان لە ویەن پێتەختی وڵاتی ئۆتریش کاتێک بۆ وتووێژ ئامادە بوون، بە دەستی دیپلۆماتکارە تێروریستەکانی ڕژیمی کۆماری ئیسلامی زۆر ناجوامێرانە و لەو پەڕی بێ بەزەیی هاتنە شەهید کران و کۆماری ئیسلامی بەم هەنگاوە لاپەڕەیەکی ڕەشی دیکەی لە مێژووی خۆیدا تۆمار کرد. دوابەدوای ڕووداوەکە لە گەڵ ئەوەی بکۆژانی ڕێبەرانی گەلی کورد لە لایەن پۆلیسی ئەو وڵاتەوە دەسبەسەر کران، بەڵام بە هۆی پێوەندی دەسەڵاتدارانی دەوڵەتی ئۆتریش بە بەرپرسانی ڕژیمی ئێران و هەڕەشەیان لە مەڕ بێدەنگی و دەربڕینی بێ لایەنی ئەو کاتی دەوڵەتی ئۆتریش سەبارەت بە شەڕی نێوان ئێران و عێراق و فرۆشتنی چەکەچۆڵ بە هەر دوو لایەنی شەڕەکە کە ئەمەش بە پێچەوانەی بڕیارنامەی نێودەوڵەتی ڕێکخراوی نەتەوە یەکگرتووەکانەوە بوو، دەوڵەتی ئۆتریش لەو پەڕی بێئەمەگی و لە گەڵ هەبوونی کۆمەڵێک بەڵگەنامەی بەرچاو و شایەتحاڵی ئاشکرا دیپلۆماتە تێروریستەکانی کۆماری ئیسلامی بە فڕۆکەی تایبەت گەڕاندەوە بۆ وڵاتەکەیان و لە دەس یاسا ڕزگاریانی کرد. 
هەموو ساڵێک جەماوەری کوردستانی ڕۆژهەڵات لە ناوخۆ و دەرەوەی وڵات یادی ئەو بۆنە بەرز ڕادەگرن و بە ڕێپێوان و چالاکییەکانیان لە بەردەم باڵۆیزخانەکانی کۆماری ئیسلامی لە وڵاتانی ئۆروپایی و ئامادەبوونیان لە بەردەم بنکە و ناوەندەکانی یەکیەتی ئۆروپا ئەو کارەساتە شەرمەزار ئەکەن و هاوکات لە ساڵڕۆژی تێرۆری شەهید دوکتۆر قاسملووی نەمر و هاوڕێیانی بە ئامادەبوونیان لە سەر مەزاری ناوبراو و دانانی تاجە گوڵێنە وەکوو ڕێز و وەفایەک پەیمان لە گەڵ ڕێبەری خۆیان نوێدەکەنەوە و بە هەموو کۆمەڵگا و ڕێکخراوە مرۆڤدۆستەکانی دونیا دەسەڵمێنن کە گەڵێکی ستەملێکراو و بەشخوراو و لە هەمان کاتیشدا نەتەوەیەکی ئاشیخوازن و دژی تێرۆر و شەڕ و ئاڵۆزی و خوازیاری ئارامی و برایەتی گەلان و خاوەن پرستیژن. 
ناوەندی ڕۆژی کورد وەکوو ناوەندێکی سەربەخۆ و خاوەن بیر و بڕوای کوردستانی و هەوڵ بۆ بەرەوپێش چوونی ئاشتی و ئارامی لە هەموو پارچەکانی کوردستان هاوڕا لە گەڵ ئەندامانی حیزبی دیمۆکراتی کوردستانی ئێران، ئەم یادە بەرز و بەڕێز ڕادەگرێت و بێدەنگی دەسەڵاتدارانی ئەو کاتی دەوڵەتی ئۆتریش و یەکیەتی ئۆروپا بەرانبەر بەو ستەمە ئاشکرای لە گەلی کورد کراوە شەرمەزار دەکات و خوازیاری پێداچوونەوە و وەگڕخستنەوەی دۆسیەی تێرۆری ڕێبەرانی کورد و دەرکردنی سزای قورس بۆ ئەو تاوانبارانە و بڕیاردەرانی سەرەکی تاوانەکانە. 
ده‌سته‌ی به‌ڕێوه‌به‌رایه‌یی ناوه‌ندی رۆژی كورد له‌ وڵاتی فه‌رانسه